-: «این هدیه گران نیست!»
ـ: «قیمتش مهم نیست، اینکه به یادش هستی برایش ارزش دارد»
این گفتگو را شاید اغلب ما با درون خودمان یا با هر کسی که همراه ما برای خرید هدیه میآید تجربه کرده باشیم.
اگر قدری به عقب برگردیم و به یاد زمانی که کودک بودیم و توان خرید هدیهٔ گران قیمت را نداشتیم بیفتیم، آن زمانی که احتمالاً دیگران به ما توصیه میکردند برای مادر یا معلممان نقاشی بکشیم و به او هدیه کنیم موضوع شکل دیگری برایمان پیدا میکند.
اگر کودکی به والدین یا معلم یا دوستی نقاشیاش را هدیه دهد و به او نشان دهد که احساسات و عواطف آن فرد برایش اهمیت دارد، احتمال پذیرش این حقیقت و قدر یافتن آن نقاشی بسیار زیاد است. مادر یا معلم اگر چنین تلاشی را قدر نگذارد خیلی عجیب است ولی در شرایطی که انسانها موقعیتهای متفاوتی دارند که با موقعیت آن کودک فرق میکند، انتظارها و توقعات واکنشها دیگرگون خواهد بود.
فرض کنید دوستی دارید که بسیار ثروتمند است، یا لااقل چهرهای که از خود معرفی کرده چنین نشان میدهد، و هدیهٔ ارزان قیمتی را برای شما در نظر بگیرد که نه باب سلیقه شماست و نه خودش. حتی احتمال دارد پیش خودتان فکر کنید این هدیه را شاید از جایی پیدا کرده یا سالها در گوشهٔ انبار خانهاش باقی مانده بوده. در این شرایط دیگر قضاوت کردن مانند آن معلم یا مادر منطقی به نظر نمیرسد. شاید به خود حق بدهید که این هدیه را نوعی توهین قلمداد کنید.
پس چطور باید قضاوت کرد؟ بالاخره ارزش مادی هدایا اهمیت دارد یا نباید آن را ملاک قرار داد ؟حقیقت آن است که ارزش هدیه به تفکری است که پس آن نهفته است. هدیه یک پیام است که از قلبی به قلب دیگر میرسد. ارزش آن نیز به صداقتی است که در خود دارد. شاید شما علیرغم ثروتمند بودن هدیهای به دوستتان تقدیم کنید که ارزش مادی زیادی نداشته باشد ولی منعکس کنندهٔ احساس قلبی و صداقت شما نسبت به آن دوست باشد یا شاید هدیهای گران قیمت را فقط برای ملاحظات اجتماعی و بده و بستانهای فامیلی یا شعلی یا… تقدیم کنید.
ارزش هر هدیه فقط در پیامی است که میان قلبها منتقل میکند.