این روزها اگر از هر کسی بپرسی نزدیکترین نانوایی محلهتان کجاست؟ یا نزدیکترین میوه فروشی؟ نزدیکترین رستوران یا… احتمالا در پاسخ سکوت نخواهی شنید.
اما اگر بپرسی نزدیکترین کتابخانه محله کجاست؟… احتمال شنیدن پاسخ سرراست چقدر است؟
ما این روزها کتاب نمیخوانیم… کتاب نمیخریم… کتاب امانت نمیگیریم… احتمالا اگر برای درسخواندن و کنکور هم نیاز به کتابخانه نداشته باشیم، حتی نمیدانیم یک کتابخانه چه شکلی است، چه رسد به اینکه بدانیم نزدیکترن کتابخانه محلهمان کجاست.
ولی این روزها فناوریهای جدید کاری کرده که نزدیکترین کتابخانه، نزدیکتر از هر چیز دیگری به ما باشد. ما نزدیکترین کتابخانه را هر روز ساعتها در دست میگیریم اما اغلب نمیدانیم که چنین چیزی را در دست داریم.
ما … تلفنهمراهمان را… به چشم یک اسباببازی نگاه میکنیم…، به چشم یک جعبه موسیقی، یک تلویزیون جیبی،یا… نگاه میکنیم ولی به چشم یک کتابخانه نه!
نزدیکترین کتابخانه در دستان من و توست. فقط کافی است نگاهمان را عوض کنیم.

«دارندگی و کلاهی که برسرمان میرود»: سفری روشنگرانه به اعماق نظام سرمایهداری
آیا تا به حال از خود پرسیدهاید که پول چگونه زندگی شما را شکل میدهد؟ آیا احساس کردهاید که در چرخهی بیپایان مصرفگرایی گرفتار شدهاید؟